"در هوا نگه داشتن ایران"
یادداشتی از دکتر محمود سریع القلم
موضوع و سیاست "تغییر رژیم ایران" امری جدیدی نیست و از سوی دولتمردان و سیاستگذاران آمریکایی و برخی از هم پیمانانش در اروپا و خاورمیانه و منطقه در حدود ۴۰ سال گذشته دنبال شده است اما آنچه این مساله را در سال ۱۳۹۶ (۲۰۱۷-۲۰۱۸) مهم و قابل بررسی کرد، قرار گرفتن این سیاست از حوزه اعلانی به حوزه اعمالی سیاست خارجی ایالات متحده آمریکا است.
به گزارش ایسنا؛ دکتر محمود سریعالقلم استاد دانشگاه شهید بهشتی در همین رابطه در پاسخ به این پرسش که چرا سیاست "تغییر رژیم" آمریکا از حوزه نرم به سخت وارد شده و مقامات آمریکایی به طور علنی از این مساله صحبت میکنند؟ یا باید پرسید چه اتفاقی در سیاست خارجی آمریکا نسبت به ایران افتاده است که شاهد بیان علنی این مساله هستیم؟ آیا آمریکا برنامهای جدید برای ایران دارد؟ گفت: طیفی از تفاوتها و اختلافات عمیق بین آمریکا و سیستم جمهوری اسلامی وجود دارد که بعضا به ماهیت و فلسفه وجودی آنان مربوط میشود. (raison d' etre). به موجب این اختلافات، در هیچ فراکسیونی از حاکمیت آمریکا، سیستم جمهوری اسلامی طرفدار و حامی ندارد. در طیف حاکمیت آمریکا تعریف از سیستم جمهوری اسلامی واحد استT اما رهیافتها با یکدیگر متفاوت است که از دولت به دولت، این تفاوتهای سیاستگذاری قابل مشاهده است. هر چند در گذشته خارج از دستگاه رسمی دولتی آمریکا، موضوع "تغییر رژیم" مطرح بوده ولی در دولت ترامپ به صورت ضمنی و بعضا علنی مطرح شده است.
حامیان جدی "تغییر رژیم" در صحنه سیاستگذاری دولت ترامپ و کنگره حضور دارند
وی ادامه داد: در باطن تحریمهای اقتصادی دو دهه گذشته مشروعیتزدایی و بلورین کردن ناکارآمدی (جمهوری اسلامی ایران) دنبال شده است که در فرآیندی پایههای داخلی سیستم جمهوری اسلامی را تضعیف کند، اما برای طرح موضوع تغییر رژیم از سوی دولت ترامپ شاید بتوان چند دلیل مطرح کرد.
سریعالقلم گفت: اول اینکه طیف حامی تغییر رژیم در آمریکا هماکنون در دولت ترامپ در صحنه سیاستگذاری حضور دارند و از حامیان جدی در میان گروههای لابی داخل آمریکا برخوردارند. اگر ترامپ برای بار دوم انتخاب شود توان سیاستگذاری این گروه به طبع بیشتر خواهد شد. دوم، در کنگره آمریکا، طرح تغییر رژیم حامیان جدی دارد و نسبت به دوره اوباما، هماکنون فعالتر هستند.
توقف سرمایهگذاری خارجی در ایران از سیاستهای اصلی آمریکاست
این استاد دانشگاه ادامه داد: سوم، سیستم جمهوری اسلامی نباید توان بازسازی اقتصادی خود را پیدا کند و مجموعه اروپا و آسیا باید بدانند که سیاست اصلی آمریکا، عدم همکاری و توقف سرمایهگذاری خارجی (در ایران) است که این سیاست با نظام گسترده تحریم اجرایی میشود. چهارم اینکه حضور و نفوذ سیستم جمهوری اسلامی در منطقه خاورمیانه به طور طبیعی در بازی با حاصل جمع صفر در ژئوپلتیک این منطقه مخالفان جدی دارد که نماد آن در اسرائیل و عربستان سعودی قابل جمع است. این دو کشور با ائتلاف خود در تشویق و ترغیب سیاست تضعیف و انزوای سیستم جمهوری اسلامی بسیار فعال هستند، از این رو مثلث ائتلاف آمریکا، اسرائیل و عربستان با یک سیاست حداقلی (تحریم، انزوا و تضعیف) و سیاست حداکثری (تغییر رژیم) مجموعهای از فعالیتهای حقوقی، سیاسی، اقتصادی، منطقهای و بینالمللی را دنبال میکنند.
سریعالقلم تاکید کرد: در مجموع باید گفت که میان سیستم جمهوری اسلامی و مثلث نامبرده، تعارض منافع ساختاری وجود دارد.
سیاست آمریکا "در هوا نگه داشتن" ایران است
وی درباره رفتار ترامپ در برخورد با برجام و در مجموع نسبت به ایران و سیاست عدم اعلام پایبندی ایران به برجام از یک سو و از طرفی امضای تمدید تعلیق تحریمها تا کنون اظهار کرد: رهیافت رفتارشناسی به من میآموزد که برخورد آمریکا با ایران بر اساس یک واژه و مفهوم استوار است: Limbo. اگر از سخنرانیها و ادبیاتی که در آمریکا نسبت به ایران در دو دهه اخیر تولید شده، تحلیل محتوا کنیم، این مفهوم قابل استخراج است. اولا آنها فوقالعاده با حوصله و فرآیندی هستند. عموما ما واکنشی هستیم. Limbo یعنی در هوا نگه داشتن. سیاست آمریکا ابعاد روانشناسانه بسیاری دارد. ایران را نمیتوان نادیده گرفت ولی آنها با رویکردهای ایران مشکل دارند. هم مذاکره میکنند هم فشار میآورند و برای این کار، اهرمهای فراوانی دارند.
سریعالقلم: رهیافت رفتارشناسی به من میآموزد که برخورد آمریکا با ایران بر اساس واژه و مفهوم Limbo یا "در هوا نگه داشتن" استوار است.وی گفت: نیمطبقه وزارت خزانهداری را با زبدهترین کارشناسان IT و بانکی برای پیگیری تحریمهای خود به کار گرفتهاند. کلا جمهوری اسلامی در آمریکا دوستی ندارد، نه در چپ و نه در راست. هر دو جریان در ....